🌷شهید محمدعلی رجایی🌷 مثل هر هفته،جوان های فامیل جمع شده بودند خانه رجایی! یک نفر نیامده بود، وقتی سراغش را گرفت جوانی بلند گفت: چون مشروب خورده خجالت می کشد داخل شود. هیچ کس نفهمید رجایی در گوشی چه حرفی به جوان زد، دستش را گرفت و آورد سر سفره و گفت: - با هم غذا می خوریم - ولی دهان من نجس است «تو مهمان من هستی»  را گفت و غذا را شروع کرد، جوان می گفت که دیگر سراغ آن کار حرام نرفتم چون رجایی من را به لجاجت نینداخت. 🌺اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt🌺