بارالها بار سنگین گناه آورده ام
باز هم بر درگه لطفت پناه آورده ام
روز اول مصحفی خالی به من دادی و من
نامه ای غرق خطا و اشتباه آورده ام
نامه اعمال من چیزی ندارد جز گناه
شرمسارم این همه بار گناه آورده ام
آرزو دارم که با نور تو گردم روسفید
من که در مهمانی ات روی سیاه آورده ام
لحظه های بی نظیر و پر بها از دست رفت
با خودم عمری که گردیده تباه آورده ام
بارالها نفس امّاره مرا نابود کرد
شِکوه از دست خودم در دادگاه آورده ام
شرمسارم که به جای باقیات الصالحات
معصیت هر شامگاه و صبحگاه آورده ام
اشک دادی تا بشویم چهره ام را از غبار
اشک را از کربلا و قتلگاه آورده ام
در هوای کربلا جان و تنم را هدیه ای
بر حسین بن علی روحی فداه آورده ام
مأمن و مأوای دلهای شکسته کربلاست
مرغ دل را جانب این بارگاه آورده ام
گفت زینب: ای حسین جان! کاروان عشق را
از غبار کوفه و شام سیاه آورده ام
بار سنگین غم تو پشت زینب را شکست
قامت همچون کمانم را گواه آورده ام
ای برادر پیکر آزرده ما را ببین
خیز و بنگر کودکان بی پناه آورده ام
هر کسی نام تو را می برد او را می زدند
کاروانی غرق سوز و اشک و آه آورده ام
یا حسین بعد از چهل منزل غم و رنج و بلا
کودکانت را به سوی قتلگاه آورده ام
مهدی شریفی
#ماه_مبارک_رمضان #مناجات #حضرت_زینب
@ashaarsharifi