🌿🌾🌷🌾🍃🌹🍃🌾🌷🌾🌿
🌍اصحاب قرآنی یاوران حضرت مهدی(عج)🌎
🛑عنایت
#امام_رضا علیه السلام به مرد نابینا!
✅شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )،
یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
🔰اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند.
🌴شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم.
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، عه تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند.
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم.
💠حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟
گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره!
گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم!
⁉️ گفت: چیه این برگ سبزها؟ گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم.
⚡️تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم،بین كور و بینا فرق بذاری،حتماً من فقیر بودم،كور بودم از قلم افتادم،به من اعتنا نشده...
☀️دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم،
گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیره، خیال میكرد كه اونها الكی میگن كه این نره.
❄️جلوش رو نتونستند بگیرند،
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه،
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی!
💥 گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو...
✳️ نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمان منَ النار،من ابن رسول الله على بن الموسی الرضا المرتضی...
🌸(صلوات+عج)🌸
🆔
@ashabequrani
🌐
http://eitaa.com/joinchat/1761673221C105ae39002
•┈┈•✾🕊🍃°🌺°🍃🕊✾•┈┈•