🌹🍃
❣️در مورد هر چه ميگى فڪر ڪن؛
ولى هر چه فڪر مى ڪنى نگو!
❣️احترام مثل لباس میماند …
به بعضى ها مياد….
به بعضى ها نمياد!
❣️زياده از حد, خود راتحت فشار قرار ندهید ؛
بهترين چيزها زمانى اتفاق مى افتد
ڪه انتظارش راندارى.
❣️هميشه با ڪسى درد و دل ڪنید ڪه دو چيز داشته باشد يڪى ”درد” ديگرى”دل”
❣️تنها چيزى ڪه خرجى ندارد, جارى شدن در ذهنديگران است…پس آنگونه جارى شويد كه خنده برلبانشان نقش ببندد…نه نفرت در دلشان.
❣️هميشه ميگن سر بى گناه تا پاى دار ميره اما
بالاى دار نميره….ولى تاحالا كسى به اين فكر
نكرده كه رفتن تا پاى داربراى بى گناه از صد بار
مرگ بدتره.
❣️ما آدم هاے هستيم كه به راحتى به هم دروغ
مى گوييم ولى بزرگترين معيارمون براى دوستى
صداقته
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🟢 دستان پدر
مرد رفتگر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانوادهاش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند. او بیشتر وقتها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند.
هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن میشست. تنها همسفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفتگر، خستگی و مدرسه فردای بچهها و اینجور چیزها را بهانه میکرد و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی مینمود.
یک شب شانس آورد و یکی از ماشینهای شهرداری او را تا نزدیک خانهشان رساند و او با یک جعبه شیرینی و چند تا پاکت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید. وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یک به بهانهای با پدر شام نخوردند.
دلش بدجوری شکست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشکی بچهها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید:
"چقدر امشب گشنگی کشیدیم! بدشانسی بابا زود اومد خونه. با اون دستاش که از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه. آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره."
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_کوتاه
📚داستانداس
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبّد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدابینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
👤 سعدی
#حکایت
.
*🔇🔊🔉کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇
http://splus.ir/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال تلگرامی عاشقان ولایت 👇
https://t.me/Ashagan110
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸