از شیش ماه پیش که شوهرشم از دنیا رفت فشارش روی من زیاد شد هی می گفت برو از این جا همسایه ها از بودنت ناراحتن
منم گفتم تا روز آخری که با حاج آقای خدا بیامرز توافق کرده بودیم می مونم بعدش میرم
الانم دو سه هفته دیگه بیشتر ازش نمونده
از صبح تا غروب میرم کارگاه سر کار بعدش هم این ور اون ور دنبال یک اتاق می گردم
ولی کسی به یک زن تنها بدون مرد انگار رحم نداره
_خدا بزرگه ان شاء الله درست میشه
لبخند تلخی زد و گفت:
تو بزرگی خدا که شکی نیست
امیدم به خود خداست که درستش کنه
امام رضا غریب نوازه هوای من و دو تا دختر غریبم رو داره
چادر رنگی اش را روی سرش انداخت و از جا برخاست و گفت:
ببخش سرت رو درد آوردم
به احترامش از جا برخاستم و گفتم:
خدا ببخشه شما ببخشید من فضولی کردم
کاش کاری از دستم بر میومد براتون انجام بدم
به طرف در رفت و گفت:
برام دعا کن
برای عاقبت به خیری دخترامم دعا کن طفلکیا خیلی اذیتن
وقتی من نیستم از همه کتک می خورن و حرف می شنون
بارها بهشون گفتم تا من نیومدم از اتاق بیرون نیایین ولی خوب بچه ان
حوصله شون سر میره میان بیرون
بیرون اومدن شون همانا و حرف و تهمت و فحش شنیدن و کتک خوردن شون همان
قدمی به سمتش برداشتم و گفتم:
الهی بمیرم براشون
بهشون بگو حیاط نرن
هر وقت دل شون گرفت بیان پیش من
_دستت درد نکنه ولی نمیخواد مزاحمت بشن خودت هزار تا کار داری
_بیان پیشم خوشحال میشم
من بازی با بچه ها رو خیلی دوست دارم
تا شما برگردی با هم خاله بازی می کنیم
دل مونم گرفت با هم میریم حیاط حواسم بهشون هست کسی اذیت شون نکنه
انسی خانم جلو آمد مرا بغل گرفت و گفت:
الهی من قربونت برم خدا از خواهری کمت نکنه
کاش زودتر از اینا میومدی این جا
با همین حرفت بهم قوت قلب دادی
خدا خیرت بده
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید رمضانعلی اکبری صلوات🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸