زرسالاران یهودی به دنبال سرزمین دکتر حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، در گفت‌وگو درباره پیشینه کشور جعلی اسرائیل گفت: در پیدایش اسرائیل اسناد تاریخی نشان می‌دهد که تشکیل این رژیم آرزوی یک گروه سلطه‌طلبی بوده که بر اقتصاد جهان مسلط شده بود. تشکیل رژیم صهیونیستی یا همان رژیم اشغالگر قدس موسوم به اسرائیل برمی‌گردد به یک حرکت سیاسی با عنوان «جنبش صهیونیسم». اینها دنبال یک پایگاه و جایگاهی برای تأسیس و تشکیل یک دولت یهودی بودند. به‌طور طبیعی دولت نیاز به سرزمین دارد، اما از چه زمان متوجه سرزمین فلسطین شدند هم موضوع قابل تأملی است؛ چون اینها ظاهرا ابتدا به دنبال اسکان در نقاط دیگر دنیا مثل آرژانتین و یا برخی از کشور‌های آفریقایی بودند، اما با توجه به اینکه تئودور هرتسل، پایه‌گذار صهیونیسم مدرن، به‌تدریج به این سمت رفت که ماجرای بازگشت به فلسطین را مطرح کند، صهیونیست‌ها به این نتیجه رسیدند که فلسطین را مورد توجه قرار بدهند و بحثی هم بر سر مهاجرت و... بود که بعد‌ها باعث شکل‌گیری این پدیده شد. در یکی از سفر‌هایی که ناصرالدین‌شاه به اروپا داشت که ظاهرا همان سفر اول اوست، روتچیلد فرانسه با وساطت میرزا ملکم‌خان و برخی از دیگر اعضای آن هیئت، که شاه را همراهی می‌کردند، با ناصرالدین‌شاه ملاقات می‌کند. اتفاقا روتچیلد فرانسه در آن ملاقات به شاه می‌گوید: «ما دوست داریم جایی را در دنیا داشته باشیم و بتوانیم یک دولت یهودی تشکیل بدهیم یا در آنجا مستقر بشویم». ناصرالدین‌شاه ظاهرا به‌طنز و جدی به روتچیلد فرانسه می‌گوید: «شما که خیلی پولدار هستید. بهتر است که بروید و جایی را در دنیا بخرید و در آنجا مستقر شوید». می‌گوید: «من این را گفتم و قاه قاه خندیدم». خب ببینید! وقتی روتچلید فرانسه ــ که اینها یک شبکه جهانی هستند ــ دنبال این است که جایی را دست و پا بکند تا آن جریان صهیونیستی در آنجا مستقر شود، حکایت از عقبه استعماری و زرسالار این جریان و تحرک دارد؛ یعنی یک حرکت مردمی نیست، بلکه یک گروه سلطه‌طلبی است که بر اقتصاد جهان مسلط شده و توانسته است به جامعه اروپایی برگردد و موقعیت پیدا کند و الان به دنبال این است که یک سرزمینی دست و پا کند و در آنجا مستقر بشود. هدف این بود که این کانون بتواند امکاناتی در حد یک کشور به‌طور جدی و کاملا رسمی در اختیار داشته باشد. این ماجرا می‌ماند تا سال ۱۸۹۵ که تئودور هرتسل، که موسوم به «پدر صهیونیسم و اسرائیل» است، کتاب معروف خودش را با عنوان «دولت یهودی» منتشر می‌کند و در آنجا به صورت کاملا رسمی بحث یک دولت یهودی مطرح می‌شود. همین فکر را در سال ۱۸۹۷ در آن کنفرانس معروف «باسل» سوئیس مطرح می‌کند. تعدادی از صهیونیست‌های برجسته را جمع می‌کند. ضمن اینکه در خلال این سال‌ها مکاتباتی هم با روتچیلد و روتچیلد‌ها داشت که باز نشان می‌دهد یکی از جریان‌هایی که به‌طور جدی پیگیر تأسیس دولت یهودی بودند روتچیلد‌ها هستند و شاید بشود گفت که هرتسل در واقع کارگزار این جریان است. در کنفرانس باسل سوئیس این مسئله را مطرح می‌کنند. تقریبا تا سال ۱۹۰۵ پنج کنفرانس دیگر نیز با همین موضوع برگزار می‌کنند. وقتی وارد قرن بیستم می‌شویم، دنیا شاهد تحولاتی از جمله جنگ جهانی اول و فراهم شدن زمینه‌های فروپاشی امپراتوری عثمانی بود. شامات و به‌طور ویژه فلسطین در زمره ممالکی بود که امپراتوری عثمانی بر آن حکومت می‌کرد. هرتسل حدود سه بار با سلطان حمید عثمانی ملاقات دارد و از او تقاضا می‌کند که اجازه دهد یهودی‌ها به فلسطین مهاجرت کنند. البته این را عرض کنم که یهودی‌ها و مسیحی‌ها در دورانی که فلسطین در اختیار مسلمین بود، از سراسر اروپا به‌عنوان زائر می‌آمدند و زیارت می‌کردند و برمی‌گشتند. هیچ مانعی هم نبود. ادعایی هم دائر بر اینکه اینجا متعلق به ماست نبود. هرتسل تقاضا می‌کند که اجازه بدهد یهودیان به فلسطین مهاجرت کنند. او در ازای این کار پیشنهادات خیلی جذابی به سلطان حمید عثمانی داد؛ از جمله اینکه تمام بدهی خارجی امپراتوری عثمانی را پرداخت می‌کند، حدود هشت کشتی طلا به امپراتوری عثمانی می‌دهد، فقط به خاطر اینکه این اجازه داده شود. حال باید پرسید این تأدیه بدهی خارجی امپراتوری عثمانی توسط هرنسل از کجا پشتیبانی می‌شد؟ مشخص است که همان جریان زرسالار یهودی از جمله خاندان روتچیلد پشت این ماجرا قرار داشتند و حاضر بودند این هزینه را بدهند و مهاجرت صورت بگیرد تا در ادامه بتوانند در آنجا نطفه تشکیل دولت صهیونیستی را منعقد کنند. اما سلطان عثمانی مخالفت می کند. پژوهشکده تاریخ معاصر: http://eitaa.com/ashaganvalayat