اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
🔸 شب‌ادراری مایی که جمعی اُسکل و تعطیل هستیم سربازهای مَنگِ اسقاطیل هستیم پس‌ماندگان خونیِ قابیل هستیم ما برتر از صد تا سپاهِ فیل هستیم از بعد طوفان چند بیماری گرفتیم از ترسِ موشکها شب ادراری گرفتیم در جای عمری که سراسر ظلم کردیم همراه با شیطان اکبر ظلم کردیم بسیار از گفتن، فراتر ظلم کردیم بستیم چشم از حق وَ یکسر ظلم کردیم از غزه آخر پاسخی کاری گرفتیم از ترس موشکها شب‌ادراری گرفتیم تا کی به ذلت خفته و با ترس پا شیم تا کی در این قعر مذلت زنده باشیم مایی که طول روزها را در تلاشیم تا در اُنیفرم نظامی‌مان ..... نخندیم ما که مدالِ خفت و خواری گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم بایدن به ما کرده کمک با بادهایش شد یارِ ما با جمعی از جَلادهایش ابلیسی از سویی دگر با دادهایش ابلیس دیگر بود بُمب امدادهایش با‌ اینکه از اهریمنان یاری گرفتیم از ترس موشکها شب‌ادراری گرفتیم آن سان شدیم از زورِ طوفان در تلاطم کردیم راه خانه‌های خویش را گم وقت فرار است و به روی کول‌مان دُم هستیم این ایام در اوج توهم بس از موتورها جنس بازاری گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم درگیرکابوسیم وقتی که به خوابیم هنگامِ بیداری میان منجلابیم از ترس‌مان در لوله‌هایِ فاضلابیم در استرسهای زیاد و بی‌حسابیم هرچند دارو هم ز عطاری گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم ما ظالم و پست و کثیف و بی‌وجودیم ما آبرویِ رفته‌ی اهلِ یهودیم اصلا غلط کردیم هرکاری نمودیم ما که برای ظلم چون کفتار بودیم کفتار بودیم و کنون هاری گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم موشک رسید و گنبد ما گشت سوراخ بیرون زد از سرهای ما چون کرگدن شاخ گفتیم باهم همصدا، همراه هم :آخ! پوشک به تن کردند سربازان گولاخ وقتی که سنگر زیر یک گاری گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم گفتیم ما از ترس‌مان در ارتعاشیم دلخسته دیگر از حیات و از معاشیم دنبال یک سرگیجه، یک مرگِ یواشیم گفتیم می‌خواهیم در ارتش نباشیم هر دفعه اما پاسخِ sorry گرفتیم از ترسِ موشکها شب‌ادراری گرفتیم ✍احمد رفیعی وردنجانی 💫💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷