هدایت شده از اشعار عاصی
"تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل میگوید: بیا بگذر ز تقدیرت...همین یک کارمان مانده" نمی خواهم ولی آخر چنین تقدیر تلخی را... ببین از عشق تو جانا برایم نیمه جان مانده شدم مثل یک آبادی که رعیت ها همه رفتند... میان خانه ای تنها فقط تصویر خان مانده دلم خون شد ز بیدادت ز آه و اشک و فریادت ببین حال خرابم را ، گلم رفت و خزان مانده همه یاران دگر رفتند و من تنهای تنهایم... فقط ردی به قلب ما ز راه کاروان مانده 💔💔😔😔