مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده هرکه در عشق رکب خورده کنار افتاده فصل تا فصل خدا بی تو هوا یک نفره ست از سرم میل به پاییز و بهار افتاده هر دو سرخیم ولی فاصله ی ما از هم پرده هایی ست که در قلب انار افتاده پیش هم بودن و همجنس نبودن درد است آه از آن سیب که در پای چنار افتاده حس من بی تو به خود نفرت دانشجویی ست از همان درس که در آن دو سه بار افتاده سهمم از عشق تو عکسی ست که دیدم آن هم دستم آنقدر تکان خورد که تار افتاده ! سید سعید صاحب علم 🍃🌹🍃❤️