#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_ولادت
✳️ السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ✳️
نامش چقَدْر در دلم اعجاز میکند
پا بر زمین نَهَد ، که زمین ناز میکند
عشقش دوباره بندگی آغاز میکند
راهِ بهشت را ، نفسش باز میکند
رجعت نموده حضرتِ زهرا ، قیام کن
برخیز ، بر سُلاله ی او احترام کن
بر جنّ و انس و حوریه ، سَرور رقیه است
بر خانه ی حسین ، کبوتر رقیه است
ساقی عموی اوست ، که کوثر رقیه است
واللّه ناجیِ صفِ محشر رقیه است
جان میدهم تصدّقِ یک تارِ موی او
عالم گرفته روحِ خدایی ، ز روی او
سائل تر از همیشه و لبریزِ حاجتم
دستم به روی سینه و غرقِ ارادتم
مشتاقِ جان سپاری و فیضِ شهادتم
من از بزرگواریِ ایشان ، بد عادتم
با دست های کوچک و مشکل گشای خود
بابُ المراد گشته برای گدای خود
لطفش همیشه شاملِ احوالِ عالم است
هرچه بگویم از سَرِ الطافِ او کم است
آری... رقیه ، بانیِ ماهِ محرّم است
بی عشقِ او زمین و زمان سخت درهم است
بانوی بی مثالِ مدینه رقیه است
نورِ دلِ رباب و سکینه رقیه است
چشمش همیشه مثلِ گُلِ یاس بود و بس
هر خنده اش تبلورِ احساس بود و بس
از کودکی به معجرش حسّاس بود و بس
جایش به روی شانه ی عبّاس بود و بس
همبازیِ همیشه ی سقّای کربلا
«سوزِ جگر کشیده»ی فردای کربلا
روزی رسد که ساکنِ ویرانه میشود
مویش به دستِ باد ...چه بَد ، شانه میشود
دیدن برای چشمِ او افسانه میشود
دورِ سرِ حسین ، چو پروانه میشود
بانو فدای آن جگرِ پاره ات شوم
قربان عمه زینبِ آواره ات شَوَم
پوریا باقری