رسول عشق
شادی دوباره دردل ما خانه کرده است
درحیرتم سرور کجا خانه کرده است
سرگرم شادمانی وشور است دل که عشق
درکوچه باغ سینه ی ما خانه کرده است
درانتظار رویش آن سرو عندلیب
برنخل آرزو و وفاخانه کرده است
تا جلوه گر شود ز رخ ختم انبیا
نور خدا به غار حرا خانه کرده است
جبریل تا که سعی کند درصفای او
درمروه وصفا به صفاخانه کرده است
او نخل سرفراز کمال نبّوت است
ایمان او به عرش خدا خانه کرده است
بادانثار مقدم آن گلبن امید
اشکی که روی چهره ی ماخانه کرده است
تا جان کند ذبیح فدای رسول نور
هاجر به صخره های مناخانه کرده است
طبع لطیف شعر «وفایی» چنین سرود
شادی دوباره دردل ماخانه کرده است
#سیدهاشم_وفایی