. مرحوم سید عباس حسینی جوهری (ذاکر) . آه از آن ساعت که با صد شور و شین زینب آمد بر سر قبر حسین . بر سر قبر برادر چون رسید ناله و آه و فغان از دل کشید . با زبان حال، آن دور از وطن گفت با قبر برادر این سخن : . السّلام ای کشتۀ راه خدا السّلام ای نور چشم مصطفی . السّلام ای شاه بی غسل و کفن السّلام ای کشتۀ دور از وطن . السّلام ای تشنۀ آب فرات السّلام ای کشتی بحر نجات . السّلام ای سیّد و سالار ما السّلام ای مونس و غم خوار ما . بهر تو امروز مهمان آمده خواهرت از شام ویران آمده . سر بر آر از خاک و بنگر حال ما خیز از جا ، بهر استقبال ما . شرح حال خود حکایت می کنم وز فراق تو شکایت می کنم . تا تو بودی شأن و شوکت داشتم خیمه و خرگاه و عزت داشتم . آتش کین ، کوفیان افروختند خیمۀ ما را به آتش سوختند . الغرض ، از کوفه تا شام خراب گر چه ما دیدیم ظلم بی حساب . لیک دارم شِکوه ها از اهل شام کز سر دیوار و از بالای بام . آن قَدَر سنگ جفا بر ما زدند کز غم آتش بر دل زهرا زدند . از جفای شامیان ، خون شد دلم گشت در ویرانه آخر منزلم . بگذر ای «ذاکر» ز شرح این مقال تا توانی اندر این ماتم بنال ...___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .