اَلسلامُ عَلیکَ یاٰ رَحمَةٌ لِلعٰالَمین یاٰ رَسولَ الله _ عزیزم را .... کمی بگـذار تا بر سـر ، بریزم خاک عالم را بسوزم این غم عـظمی ببارم اشک ماتم را جهان انگشتری بود و محمـد "خاتمش" حالا خدا ‌می‌گیرید از مردم ‌برای‌خویش‌ "خاتم" ‌را عـزادار اسـت زهـرا و نـدارد مَـرهـم ِ دردی خبردارش کنید ای ‌قدیسان ‌آهسته "مریم" را به لب زهرا فقط "آیات اِسترجاع" می‌خواند شبیه‌ شمع ‌می‌سوزد ، به ‌دامن‌ داغ‌ اعظم ‌را همـه بـودنـد لحـظـاتی ، کـنار بـسـترش امّـا به ‌جز حیدر ندید آنجا کسی انگار مَحْرَم را فلانی‌و‌فلانی هم همـان جا محضرش‌ بودند بلی ‌بودند‌ و‌ یک لحظه نمی‌کردند رو ، کم را مفـاهـیـم نبـوت را ، به جـان مرتـضـی داده به غیـر از او‌نبـاید گفـت‌‌ ، نه اسـرار عالـم را حدیث‌نفس‌می‌کرد و گمانم‌با‌خودش‌ می‌گفت چه‌ حالی ‌می‌شود حیدر ، زمانی‌که "‌نباشم" ‌را همه هَمُّ و غمش این بود تکریم ِ " ذَوِالـقُـربٰی " سفارش پشت هم می کرد ای مردم "عزیزم را"... بگو با منکـرش «فَأتُوٱ بِعَشرٍسورِة» جاری‌ کن همین‌ اندازه ‌بی‌نقص ‌و همین اندازه ‌محکم‌ را یقینا یک کـلمـه هـم ، شبـیه او نخواهد شد اگر چـه آوردنـد آخـر ، هـزار " آیـه " فراهـم را زبان ‌ناکرده‌ وا‌ جز " وحی " ‌و وا هرگز ‌نخواهد کرد رسـولی که خـدا داده به او شـأنی معـظم را اگر‌ چه ‌کعبه‌ی ‌رحمت ‌خود «اِنِّی‌مِثلُکُم» ‌فرمود نـزایـیده است مانندش ، بـه دنـیـا دیگـر آدم را بعید اصلاً نباشد ‌آن‌ ، که‌ گفت «‌اِنَّ‌الرَجُل‌یَهْجُر» بـسـوزانـد زبانـش هـم ، اهـالـی ِ جهنـم را علی‌ماند و ‌دلی ‌زخمی فلانی بافلانی رفت مگر جز گل ‌شده قسمت کند تشییع ،‌ شبنم‌را؟ اگر چه ‌روی خود شاید نمی آورد امّا سخت بغل‌ می‌کرد با ‌چشـمش‌ ، ولی ‌داغ مُـحَـّرم را یکی مقتل‌نویس‌ و ‌دیگری شاعر یکی‌مداح خداهم ‌گریه کرده ، شک ‌نکن بغض ‌"مُقَّرَم‌‌" را روح الله قناعتیان ......_________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af