. شمس عالم تابی و درمان دل‌ها کار تو عشق را انکار کرد، آن کور با انکار تو «اُدخلوها به سلام آمنین» را چون ندید؟ آن نگاه تار، شاها! بر در و دیوار تو آن که یوسف می‌فروشد، در ازای سکه‌ای کیمیا را کی بیابد، در دل بازار تو؟ نخل‌های کن کجا؟ بوی بهشت تو کجا؟ خلعت خورشید می‌بخشند، در دربار تو تا هنر، تصویر خودبینی ست، باید هم ندید این همه دل‌ را که سرمستند از دیدار تو گرچه خورشیدی، غیور است عشق و این قانون اوست دیده‌ی نامحرمان بسته‌ست بر اسرار تو یار من بودی تو، هر جا هیچ‌کس یارم نبود رخصتی فرما، در این هنگامه، باشم یار تو ماه من! می‌دانم از چشم رئوفت دور نیست این خطا را هم ببخشد، قلب مردم‌دار تو ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab