الا ظهور تو عيد تمام منتظران بيا كه بي تو بود تلخ كام منتظران به نغمه‌هاي هَزاران نياز نيست كه هست نشاط ، بی گل رويت حرام منتظران بيا ز ساغر چشمت شراب وصل ببخش كه پر زخون جگر گشته جام منتظران نسيم صبح به پاداش جان من بستان ببر به حضرت جانان سلام منتظران ز اشك شوق كنم كوچه را چراغاني از آن مسير كه آيد امام منتظران تو تيغ نور بكش قلب تيرگي بشكاف تو از فراق بگير انتقام منتظران تو بامداد وصالي پس از سياهي شب تو آفتاب اميدي به بام منتظران گل وصال تو بر شاخه‌ها جوانه زده رسيده بوي خوشي بر مشام منتظران تفاوتي نتوان يافت بين مرحم و تيغ رضايت تو بود اهتمام منتظران عنايتي، كرمي كن كه نام «ميثم» هم شود به مصحف تو جزء نام منتظران