.
#حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
خسته از یک فراق سنگینم
ای مدینه دوباره غمگینم
غصه ای بی حساب دارم من
پرسشی بی جواب دارم من
پسر شیرم که میر لشکر بود
آیه ای از وجود حیدر بود
او که آب آور خیامش بود
آسمان محو احترامش بود
او که نامش شراره می افروخت
دشمن از تیغ و بازویش می سوخت
چه شد از روی مرکبش افتاد
دور از چشم زینبش افتاد
چه کسی دست از تنش انداخت
چه کسی تیر کین سویش انداخت
چه کسی لطمه بر وجودش زد
چه کسی از قفا عمودش زد
او که همواره درد دین می خورد
از چه با صورتش زمین می خورد
باورم نیست بی قمر شدنم
باورم نیست بی پسر شدنم
................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab