گوشه گیرو ساده بودم شهرتم این گونه بود كم صمیمى میشدم چون رغبتم این گونه بود تا كه دیدم روى او را در دلم آشوب شد مى شدم آرام با او عادتم این گونه بود "مى شود روزى بگوید دوستم داردخدا؟" در قنوت هر نمازم حاجتم این گونه بود در دلم ترس از نگاهش بود اما ناگهان زل زدم در چشم هایش،طاقتم این گونه بود هركجا میدیدمش با هركسى غیراز خودم مشت میشد دست هایم،غیرتم این گونه بود آتشى افتاد درجانم كه او با دیگریست؟! درسكوتم سوختم من،حسرتم این گونه بود سرنوشتم را نوشته "عاشقىِ بى وصال" من براى او نبودم ، قسمتم این گونه بود.. ✍ تقدیم می نمایم به شما دوستان همراه💐 ارادتمندتان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️