رمضان است و دگر من رمق کار ندارم ز دلم زمزمه ای هست و ولی تار ندارم یارم شده هر شب پی سجاده و سجده گویی که در این خانه منم یار ندارم گویم به نگارم که چرا دوری از این یار من گل زیبای تو هستم که دگر خار ندارم ماه من همین لحظه بدانید عیان شد در لحظه موعود که تب دیدار ندارم این ماه من است و رمضان ماه دلارام ماهم بدرخشیدِ و شبِ تار ندارم بشنو ز دلم حرف مرا ای مَه زیبا دیگر ز دلم  بخچه  اسرار  ندارم قلبم طپشی دارد از این لحظه دیدار گویی که منم طفل و پرستار ندارم مجنونم و لیلای خیالم که تو هستی جز تو به خدا ، دلبر و دلدار ندارم آن بوسه مستانه که آرامش جان است . من خواهم از آن لب ولی اصرار ندارم در صبح امیدم به دعا دست گشودم یارب نظری کن که من اجبار ندارم خواهم که نویسم پی این شعر ،کلامی بینم که دگر کاغذ و خودکار ندارم گاهی قلم ناطقی از دل  بنویسد من شاعرم عشقی به جز اشعارندارم ✅ تقدیم بہ شما دوستان نماز و روزه هاتون قبول 🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️