رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت
چه گویمت که چه بر دل ز اضطراب گذشت
نبرد غنچه بختم سوی شکفتن راه
گل امیدم ازین باغ در نقاب گذشت
کجاست عشق که در دیدهام نمک پاشد
که روزگار به آسودگی و خواب گذشت
به بزم شوق گر این نشاه میدهد می عشق
هزار حیف ز عمری که بیشراب گذشت
نگه ز رشک به رویش نبرد ره قدسی
چو روزگار تو محروم از آفتاب گذشت
#قدسی_مشهدی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤
@ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️