سلام دوستان و همراهان کانال
#شعروادب ضمن قبولی طاعات ادامه آموزش شعر را تقدیم حضورتان می نماییم...
الف) رِِدْف اصلی که شامل صدا های بلند است ( آ، او، ای ) و حتماً باید یکسان باشد مثل:خواب، تاب، ناب، دریاب، خویش، پیش، نیش ، ریش، شین، روی ، جوی، خوی، بوی.
در کلمات بالا سه حرف ( ب، ش، ی ) حرف رَوَی و صداهای ( ا، ی ، او) حروف رِِدْف هستند.
ب) رِِدْف زاید حرفی است که بین حرف رَوَی و رِِدْف اصلی می آید و همیشه ساکن است چرا که اگر ساکن نباشد حرف دخیل است ( شناخت، انداخت، نتاخت، پرداخت= در این چهار کلمه ت حرف رَوَی، و حرف خ رِِدْف زاید و آ ردف اصلی) ( داشت، کاشت، گذاشت، افراشت = در این کلمات نیز ت حرف روی، شین رِِدْف زائد و آ ردف اصلی می باشد) ( آمیخت، ریخت، انگیخت، در این سه کلمه نیز ت حرف روی،حرف خ ردف زاید و حرف ی رِِدْف اصلی) ( افروخت، دوخت، سوخت، اندوخت= ت حرف روی، خ ردف زاید و واو رِِدْف اصلی) (افراشت، کاشت، داشت = ت حرف روی، ش ردف زائد و آ رِِدْف اصلی)( دوست،نکوست، اوست، پوست = ت حرف روی، س رِِدْف زائد و او ردف اصلی)
نکته : رِِدْف زائد در شش حرف( خ، ر، س، ش، ف ، ن است)
تعریف قید : گفتیم اگر حرف قبل از حرف روس متحرک باشد حرف دخیل است اگر صدای کشیده باشد ردف اصلی است و اگر ساکن ما بعد ردف اصلی باشد ردف زائد است اما اگر این حرف ساکن بود و بعد از صداهای بلند (رِِدْف اصلی) نیامده باشد دیگر رِِدْف زائد نیست بلکه قید است و حرف قید هم حتماً باید در قافیه عیناً تکرار شود. مثال در کلمات دست، بست، رست، مست = حرف ت حرف روی و س قید است؛ همچنین در کلمات گشت ، دَشت، رَشت = حرف ت حرف روی و حرف ش قید بوده و فتحه حروف گ، د، ر مصوت قافیه است لذا کُشت و کِشت با آنها هم قافیه نیست همچنان که دَست ، بَست با گَشت و رَشت هم قافیه نیستند.
نکته : قافیه ای که دارای رِِدْف باشد را مردّف گویند است
اگر بخواهیم آنچه تاکنون در مورد اجزاء قافیه گفته ایم بطور خلاصه مرور کنیم شاید بتوانیم جدول زیر را ترسیم کنیم
1ـ حرف متحرک که به آن حرف دخیل گوئیند مثل : ذاکر، ناظر، طاهر، آخر، محکم، منعم، مرهم، محکم، منعم، مرهم
2ـ یکی از صداهای کشیده باشد که به آن ردف اصلی گویند مثل:خواب، تاب، ناب، دریاب، خویش، پیش، نیش ، ریش، شین، روی ، جوی، خوی، بوی
3ـ ساکن بعد از صداهای کشیده که به آن ردف زاید گویند و باید حرف عیناً تکرار شود مثل شناخت، انداخت، نتاخت، پرداخت، آمیخت، ریخت، انگیخت، افروخت، دوخت، سوخت، اندوخت
4ـ حرف ساکن به تنهائی که قید است و باید حرف عیناً تکرار شود مثل : دست، مست، بست، رخت، تخت، سخت، رشت،
گاهی ممکن است کلمه قافیه با حروف وصل همچون ( ی نسبت مثل دستی، ادات جمع مثل دستان و یا ضمایر آورده شوند دستم) در اینگونه مواقع بعضی میگویند همچون موارد بالا حتماً باید حرف ردف زائد عیناً تکرار شود ولی بعضی معتقد بر این موضوع نیستند اما بهتر آن است که رعایت شود. در کلمات گشتم ، رشتم، خشتم حرف م حرف وصل؛حرف ت حرف روی ؛ حرف ش قید و فتحه آن مصوت است، لذا صحیح نیست حرف میم را حرف روی محسوب کرده و فتحه حرف تا را مصوت قافیه بدانیم و بگوئیم حروف قافیه « تم » است و بر این اساس کلمه مستم، گشتم ، رفتم را هم قافیه بدانیم، بلکه میم در تمامی این کلمات حرف وصل است و حرف ت حرف روی است، حروف ف، س، ش هم قید هستند و همانگونه که گذشت حرف قید در قافیه عیناً باید تکرار شود هرچند بعضی از اساتید متأخر رعایت این اصل را الزامی نمی دانند.
ادامه آموزش هفته بعد......
ارادت
#حیدری🙏