توصیه های عمومی برای مدیریت بهینه از منظر نهج البلاغه چیست؟
گوئیم: امام علی (علیه السلام) برای اداره بهینه جوامع کوچک و بزرگ توصیه های ارزشمندی فرموده اند که بعضی از آنها به قرار زیر است:
1- نظم و انضباط: رعایت و انضباط از مهمترین اموری است که یک اداره سالم را شکل می دهد. علی (علیه السلام) در آخرین وصایای خود که با فرق شکافته املاء شده، فرموده است: اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم؛ نهج البلاغه، ن: 47؛ شما و همه فرزندان و اهل خود را و همه کسانی که این نامه به دست آنان می رسد را به تقوای الهی و نظم و انضباط در امرتان سفارش می کنم.
2- اطاعت از مافوق: در یک اداره سالم، سلسله مراتب فرماندهی وجود دارد و هر عضو اداره باید از مافوق خود اطاعت کند. علی (علیه السلام) به سیستم فرماندهی در اداره جامعه تأکید کرده اند. به عنوان مثال در نامه به مالک اشتر فرموده اند: فانک فوقهم و والی الامر علیک فوقک و الله فوق من ولاک؛ همان، ن: 53؛ تو در سلسله مراتب فوق ایشانی و کسی که تو را والی ساخته، فوق تو است و خداوند فوق کسی است که تو را والی ساخته است. در فرازی دیگر می فرماید: لا رای لمن لا یطاع نهج البلاغه، خطبه 27؛ برای کسی که اطاعت نشود، رأیی نخواهد بود.
3- گفتگو و مفاهمه: یک اداره سالم بر اساس دیالوگ و گفتگو امور خود را به انجام می رساند، نه بر اساس اقدام نظامی و سرکوب گرانه. علی (علیه السلام) فرموده است: رب قول انفذ من صول؛ همان، حکمت 27؛ چه بسا سخنی که از حمله ای کارسازتر است.
4- تشویق و تنبیه: در یک اداره سالم از سیستم تشویق و تنبیه برای رواج نیکوکاری و جلوگیری از بزه کاری استفاده می شود و اگر در جامعه ای نیکوکاران تنبیه و بدکاران مورد احترام و تکریم واقع شوند، آن جامعه نابسامان خواهد بود. علی (علیه السلام) به مالک اشتر می فرماید: و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الساءه؛ همان، ن: 53؛ و باید نیکوکار و بدکار نزد تو برابر نباشند، زیرا آن باعث می شود که احسان از بین رفته و بدی فراگیر شود.
5- شایسته سالاری: در اداره سالم مناصب بر اساس ضابطه شایسته سالاری واگذار می شود، نه بر اساس دوستی و رابطه. علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر فرمود:
ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختباراً و لا تولهم محاباهً و اثره؛ همان ن 53؛ در امور کارگزارانت بنگر و آنان را پس از آزمون و سنجش به کار بگمار، نه به سبب دوستی و علاقه شخصی.
اگر گویند:
ویژگی های یک مدیر خوب از دیدگاه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) چیست؟
گوئیم:
یک مدیر کارآمد و موفق از دیدگاه علی (علیه السلام) باید دارای اوصاف و صفاتی باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1- دارای سعه صدر باشد تا بتواند مشکلات و دشواری ها را تحمل کند، آرا و عقاید گوناگون را بشنود و زیر مجموعه خود را درک کند. می فرماید: آله الریاسه سعه الصدر؛ همان، حکمت 176؛ ابزار ریاست و سروری، سینه فراخی و سعه صدر است.
2- تک رو و مستبد نباشد و در امور مربوط با دیگران و مشاوران به تبادل نظر بپردازد. علی (علیه السلام) فرموده است: من استبد برایه هلک؛ همان، حکمت 161؛ هر کس استبداد رأی داشته باشد هلاک خواهد شد. و نیز در فوائد مشورت فرمود: و من شاور الرجال شارکها فی عقولها؛ همان، حکمت 161؛ هر کس با مردمان به مشورت نشیند در عقول آنان مشارکت کرده است.
3- به کارهای زیر مجموعه خود وقوف کامل داشته باشد و در صورت نیاز خود عهده دار مسئولیت و کار آنان گردد و علی (علیه السلام) درباره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه؛ همان، غرائب الکلام 9؛ وقتی جنگ سخت می شد و آتش آن زبانه می کشید ما به رسول خدا پناه می بردیم و هیچ کس به دشمن نزدیک تر از او نبود. روشن است اگر این فرمانده بزرگ، خود به آداب و فنون نظامی وقوف کامل نداشت، فرماندهان زیردست او نیز به آن پیروزی های بزرگ دست نمی یافتند و منهزم می شدند.
4- خود را معصوم نپندارد. بسیارند مدیرانی که به روش ناصحیح خود تأکید می ورزند و نابسامانی های فراوانی به وجود می آورند. اما اگر مدیران خود را معصوم نپندارند و همواره در صدد رفع نواقص و کاستی های خود
باشند، موفقیت های بیشتری کسب خواهند کرد. علی (علیه السلام)، که خود دارای مقام عصمت کبری است و پیامبراکرم راستی و درستی طریق او را بارها تأکید فرموده است که علی مع الحق و الحق مع علی، می فرماید: فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی؛ همان، خطبه 216؛ من در نفس خویش، خود را معصوم از خطا نمی دانم. دیگر حال سایر مردمان، از فقها و امرا گرفته تا استانداران و مدیران روشن خواهد بود.