#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰
وصف زیبا و ناشنیده از «کرامتِ» کمنظیر حضرت علی اکبر علیهالسلام ...
در وصف
کرامت و جود و بخشش حضرت علی اکبر علیهالسلام، نقلهای متعدّدی به ما رسیده است که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
✔️ در وصف کرامت آن حضرت چنین آمده است:
📋
جَميلُ الخُلْق ، عَميمُ الفَضل ، عَظيمُ الجُود
🔻حضرت علی اکبر علیهالسلام اخلاق بسیار نیکویی داشت؛ بخشش او به همگان میرسید و جود و کرمش بسیار بود.
📚فرسان الهیجاء، ج۱ ص۴۰۹
📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۰۳ (با اندکی تفاوت)
✔️ حضرت علی اکبر علیهالسلام آنقدر
بخشنده و مهمان نواز بود که در نقلها آمده است:
📋
إنَّ لَهُ دارًا لِضِیافَةِ الغُرَباء و الوَفادِ بِهِ و لَهُ غِلمٰانًا قَد اَعَدَّهُم لِخِدمَةِ أضیافِهِ وَ النّازِلینَ بِه
🔻آن حضرت یک خانهای داشت مخصوص پذیرایی از غریبان و آن کسانی که تازه وارد مدینه میشدند. در آن خدمتکارانی داشت که وظیفه آنان خدمت رسانی به مهمانانش بود.
📋
اِنَّهُ کانَ یَأمُرُهُم لَیلاً اَنْ یُوقِدُوا النّارَ عَلَی سَطحِ دٰارِهِ لِیَهتَدِی اِلَیها الغُرَباءُ و القادِمونَ اِلَی المَدینة
🔻هر شب به آنان امر مینمود تا بر بالای آن خانه
آتش روشن کنند تا غریبان و افرادی که تازه وارد مدینه میشوند، به خانه آن حضرت راه پیدا کرده و پذیرایی بشوند.
عرب به کسی که این نوع ضیافت ومهماننوازی میکند، «
نارئُ القُریٰ» میگوید؛ که در بین بنیهاشم این لقب را تنها برای
حضرت علی اکبر علیهالسلام نقل کردهاند.
📚المنابع النوراء،بحرانی، ص۲۳۲
📚فرسان الهیجاء،محلاتی، ج۱ ص۴۱۶
📚مهیج الاحزان،یزدی، ص۴۴۵
✍
جهاندار و جهانبخش و جهانآرا علی اکبر
فَلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر
ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان
عَدیلت را، شبیهت را، نظیرت را علی اکبر
برای بُردن دل از حسین بن علی،کافیست
بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر
بنازم شانه های استوارت را که دهها بار
به دوشت تکیه کرده زينب كبری علي اكبر
تو از بس سفرهداری کردهای در شهر پیغمبر
شده بعد از حَسَن با تو کرم، معنا علی اکبر
تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي
شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر
تو آن سَروی که در هر پنج نوبت وقتِ "قَدقامَتْ"
کند تعظیم پیش قامتت طوبیٰ علی اکبر
منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین
تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر
مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان
بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر
چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصهی میدان
که تکبیر مَلَک شد "لا فَتیٰ الّا علی" اکبر
حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه
غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر
اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه
تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر
به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد
ولی برگشت لَختی بعد با صدتا علی اکبر...
🌷🌸🌸🌷