🌱مهریه ام یک جلدقرآن بود و سه تاصلوات. عقدمون خیلی ساده بود. یک ماه بعدهم عروسی کردیم. دو سه روز رفتیم مشهد، پابوسی امام رضا(ع)، بار اولی که رفتیم حرم،حسین نگاهی به من کرد و گفت: «خانوم، میخوام یه دعایی کنم شما آمین بگی.» خندیدم. _تادعات چی باشه؟ _حالاتوکارت نباشه. _خب هر چی شمابگید. دست هایش راگرفت سمت آسمان،روبه روگنبدطلای امام رضا(ع): «اللهم الرزقناتوفیق شهادت فی سبیلک» 🌺شهیدمحمدعلیپور🌺 💧 @ashk128