#اوج_لذت
🌺قسمت13
دیگه فریب نفس اماره را نمی خورم
دیگه لذت واقعی را پیدا کردم
هیچ لذتی نمی تونه
به اندازه لذت باخدا بودن باشه
هیچ لذتی نمی تونه
به اندازه لذت نگاه امام حسین باشه
هیچ لذتی نمی تونه
به اندازه لذت اغوش خدا باشه
من دیگه لذتهای حرام وزود گذر را نمی خوام 😡
دیگه این حالم را باهیچ حالی عوض نمی کنم
دلم نمیخواست نمازم تمام بشه .
سراز سجده شکر که برداشتم هوا تاریک وروشن بود
پاشدم باید تاهمه خوابند برم بیرون
دلم می خواست یه جایی برم که کسی نباشه
کتاب وسی دی را برداشتم
ورفتم کیسه زباله را توی ماشینم گذاشتم
راه افتادم
تا به یه بیابان خشک رسیدم
نگه داشتم
پیاده شدم کیسه رااوردم بیرون و
اتیش زدمش
بانفرت سوختنش راتماشامی کردم 😡
همان جا نشستم خدایا کمکم کن
خدایا دستم وبگیر
حالا دیگه باصدای بلند زجه می زدم و
به سالهای از دست رفته عمرم حسرت می خوردم 😞
من کجا بودم خدا؟چه کارمی کردم خدا؟
نمازظهرم را توی اون بیابان خوندم
امدم توی ماشین
سی دی را توی پخش ماشین گذاشتم وصداش رازیاد کردم
خودم بودم وخدا
خودم بودم وامام حسین
تکرارکردم واشک ریختم 😭
حال من مثل حال حر بود
گذر زمان ازدستم رفته بود
که دیدم هوا تاریک شده
ای وای حمید
حتما امشب منتظرمه
اخه من جواب درست ودرمون بهش نداده بودم
باید می رفتم
نمازمغرب وعشا راخوندم وراه افتادم
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490