#اوج_لذت
🌺قسمت8
من با این بچه هافرق دارم
بابا ولشون کن 😢
باید برم یکی هم تیپ خودم پیدا کنم 👹
دوست داشتم برم و
توی ساختن تکیه وبقیه کارا کمکشون کنم
فکرکنم داشتند کلی لذت می بردند .😔
اما من چی این همه هوای نفسم رو پیروی کردم چی شد؟
این نفس اماره😡
هرچی دلش خواست بامن کرد.
ونهایتش شکست ویاس بود
وبدبختی وبی کسی.😞
کم از نارفیقا نکشیده بودم که.
کم دچار عشق نافرجام وشکست عشقی نشده بودم که.
کم بی ابرو نشده بودم که.😞
می دونستم همه ی محل
من وبه چشم یه پسر بی بند وبار می دیدند
حق داشتند این از کارهای خودم .
اونم وضع خانواده ام .😔
نه من دیگه امیدی ندارم
.من دیگه ادم نمی شم.
من بین اون بچه ها جایی ندارم بهتره برم.
یکی مثل خودم رو پیدا کنم .😞
راهم رو کج کردم یه سمت دیگه وبی هدف راه افتادم.
به اون بچه ها غبطه می خوردم .
چندقدم بیشتر نرفته بودم که صدای حمید راشنیدم
_داداش فرهاد کجا می ری؟
وایسا کارت دارم.😳
از شنیدن صداش خوشحال شدم .😃
وبرگشتم سمتش.
(فرجامپور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون