💠داستان های نهج البلاغه 💢پيام قاطع 🔵جرير بن عبدالله بجلي از ياران نسبتا نيك و شجاع علي (ع) بود، حضرت او را كه از ناحيه عثمان فرماندار همدان شده بود، به جاي خود باقي گذارد و او از مردم براي رهبري علي (ع) بيعت گرفت. 🔴جرير، علاوه بر اين، به امام علي (ع) پيشنهاد كرد: نظر به اينكه اكثر مردم شام از قبيله‌ي من هستند، مرا به شام اعزام كن، تا از مردم شام براي شما بيعت بگيرم، امام اين پيشنهاد را پذيرفت و جرير را عازم شام كرد، جرير وارد شام شد و سخنراني كرد و مردم را به قبول رهبري علي (ع) دعوت نمود، ولي معاويه طفره مي‌رفت و وقت تلف مي‌كرد و مهلت مي‌خواست … و جرير، جريان را به علي (ع) گزارش داد. 🟢امام علي (ع) در پاسخ جرير، چنين نوشت: «اما بعد: وقتي كه نامه‌ام به تو رسيد، معاويه را به حكم قطعي تكليف كن، تا راي خود را بگويد كه در كدام سوي گام مي‌دارد و (اگر ديدي سر مي‌گرداند) او را از بين جنگ و تسليم شدن، مخير ساز اگر جنگ را برگزيد، قاطعانه اعلام جنگ با او كن و اگر تسليم شد از او بيعت بگير- و السلام». ☑️سرانجام جرير از معاويه مايوس گرديد و به كوفه بازگشت. ✅ اسرارنهج‌البلاغه را دنبال کنید👇 ╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮  @asrareenahjolbalaghe ╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯