ادامه یادداشت دوم
عقلانیت فرهنگی برای آنکه عمل کند نیازمند زمان، حوصله و درک این مطلب است که مسائل فرهنگی و اجتماعی لزوما حل نمیشوند بلکه گاهی هدف این است که بهبود یابند، عوارضشان کم شود و نیز به بحران تبدیل نشوند. نیروی فرهنگی در مواقع عادی که احساس خطر نمیشود، به حاشیه رانده میشود و به هنگام بحران تازه به میدان فراخوانده میشود و چون جنس کارش کوتاهمدت نیست و وعده حل مسئله به معنای مهندسیاش را نمیدهد، نهایتا به ناکارآمدی و پرتوپلاگویی متهم میشود. وسط بحران میبینی صداوسیما تازه شروع کرده به برگزاری گفتگو و با بیل از چپ و راست آدم ریخته آن وسط و ... تلقی ناکارآمدی عقلانیت فرهنگی سبب میشود که ابعاد فرهنگی و امنیتی بحران یکجا به عقلانیت امنیتی سپرده شود و در نتیجه بُعد فرهنگی و اجتماعی ماجرا حادتر شود. بحران اخیر به ما نشان داد که چقدر به عقلانیت و نیروی فرهنگی نیازمندیم؛ عقلانیتی فرصتمحور، اهل رفق و مدارا، صبور، با چتری گسترده، اهل گفتگو و دغدغهمند.
هر دو یادداشت از علیرضا قربانی
@asrehooshmandi