هدایت شده از فجر اندیشه
🟢علوم انسانیِ بیگانه با «انسان ایرانی» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «علوم انسانی مُقَفَّل»، «علوم انسانی مُعَطّل»، «علوم انسانی مُسَخّر»، «علوم انسانی مُحتضَر»، «مرگ علوم انسانی» از جمله اصطلاحاتی است که مدتهاست، با نگرانی و ناامیدی در بیان و بنان عده‌ای از دغدغه‌مندان و متخصصان «علوم انسانی وارداتی» در کشور ما مطرح شده و می‌شود. دائماً و به هر بهانه‌ای از بی‌مهری و بی‌اعتنایی مردم و مدیران به علوم انسانی می‌نالند. و همین بی‌مهری و بی‌توجهی به داده‌های علوم انسانی و به عالمان علوم انسانی را دلیل احتضار و بلکه مرگ علوم انسانی در ایران می‌دانند! 🔸بنده هرگز چنین نگاهی به «علوم انسانی» ندارم. بلکه اهمیت و ضرورت آنها را برای مدیریت فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی کشور به مراتب بیش از علوم طبیعی می‌دانم. و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، علوم انسانی را «هوای تنفسی» مجموعه‌های نخبه و «عهده‌دار هدایت جامعه» و «نرم‌افزار» فردسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی‌ می‌دانم. و معتقدم نه مردم و نه مدیران جامعه اسلامی نمی‌توانند به علوم انسانی بی‌اعتنا و بی‌توجه باشند. مگر کسی می‌تواند خود را بی‌نیاز از هوا برای تنفس بداند؟ و مگر جامعه را بدون نرم‌افزار می‌توان اداره کرد؟! ✅در عین حال، واقعیت این است که هم مردم و هم مسؤولان آگاه در جامعه ما، به حق، به «علوم انسانی موجود» بی‌اعتماد و درنتیجه بی‌اعتنایند. و نرم‌افزار موجود را «نرم‌افزاری ویروسی» و بلکه یک «بدافزار معرفتی» برای اداره جامعه می‌دانند. پیشنهاد بنده به دغدغه‌مندان این است که به جای گلایه نسبت به این بی‌مهری‌ها، بهتر است درباره چرایی آن، تحلیل و تحقیقی جامع صورت دهند. ✅به راستی وقتی مدعیان علوم انسانی به مسائل واقعی مردم و باورها و ارزش‌های آنان بی‌توجهی می‌کنند و هیچ ابزار و روش و واژگانی برای توصیف و تفسیر و تبیین و تقویت یا اصلاح آنها در اختیار ندارد، چرا باید مورد توجه مردم و مسئولان (که آنها نیز از جنس همین مردم‌اند و دغدغه مسائل همین مردم را دارند)، قرار گیرند؟ وقتی مدعیان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در کشور ما با عینک «فکر غربی» و با «فرهنگ انسان غربی» و با تکیه بر «انسان‌شناسی داروینیستی و اگوست‌کنتی» و «نظام ارزشی لیبرالی» به تحلیل کنش‌های فردی و اجتماعیِ «انسان ایرانی اسلامی» می‌پردازند، نه تنها از نگاه مردم، که از نگاه فرهیختگان جامعه اسلامی نیز «همان به که بمیرد.» ✅وقتی مردم می‌بییند که با انتشار کوچکترین خبری درباره یک ناهنجاری اخلاقی در گوشه‌ای از کشور، همه باورها و ارزش‌های آنان توسط عده‌ای از مدعیان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی به سخره گرفته می‌شود، چرا باید آنها را باور کنند؟ وقتی مردم می‌بینند که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عنصر هویت‌بخش و انسجام‌بخش اجتماعی‌شان یعنی «محرم و صفر» هیچ جایگاهی در تحلیل‌های اقتصادی و اجتماعی و روان‌شناختی و سیاسی مدعیان علوم انسانی ندارد، چرا باید به آنها اعتنایی کنند؟ وقتی مردم می‌بینند که فلان دانشمند بزرگ روان‌شناسی با برافروختن رگ‌های گردن و با حالتی عصبانی و دور از منطق علمی و با عینک روان‌شناسی غربی و لیبرالی علیه حکم الهی و علیه فرهنگ چند هزارساله پوشش ایرانیان، موضع‌گیری می‌کند، آیا می‌توانند باور کنند که چنین نگاهی، از روی علم و تحقیق بیان می‌شود؟! ✍احمدحسین شریفی. 🌸فجر اندیشه /کانال اندیشه🇮🇷🌸 به کانال فجر اندیشه بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381564450Cf461a0dd63