🔹فلسفه چیزی است نزدیک هنر و با هنر قرابت دارد. فلسفه از آن جهت به هنر نزدیک است که در یافت با هنر شباهت دارد؛ هنر علم نیست. با علم شعر که نمیتوان شاعر شد. فلسفه از حيث صورت اندکی به علم نزدیکتر است، چون مفهومی است و میتوان آن را یافت شاعرانه در مفاهیم و زبان مفهومی دانست.
🔸فلسفه درد است و نخواهیم که این درد را علاج کنیم و اگر میتوانیم به استقبال آن برویم، چون فلسفه با سودای علاج نابود میشود. همه دردمندی اهل هنر را میپذیرند؛ زیرا این دردمندی پیدا است و به وجود آنان آسیب میرساند. هنرمندانی بسیار هم بوده اند و هستند که تحمل سنگینی "یافت هنر" را ندارند. یافت نو و بدیع طاقت میخواهد. پیامبر مرسل از آن جهت این یافت را تحمل میکند که نگهبان دارد و مگر در کتاب آسمانی نمی خوانیم كه:
🔻إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ ملها وحملها الإنسانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
🔻ما امانت الهی و بار تکلیف را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم. پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند [ولی] انسان آن را برداشت. راستی او ستمگری نادان بود و با جهل به خود ستم کرد.
🔹به تعبیر حافظ
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
🔸 تحمل وحی دشوار است ما فکر میکنیم وحی چیزی است که آن را داخل سبد میگذارند و تقدیم میکنند؛ نه، اینطور نیست. وحی کوه دردی است که بر سر صاحب آن فرود می آید. فلسفه در آن حد تحمل نمی خواهد ولی به هر حال با باطن دین و با هنر شباهت و قرابتی دارد؛ زیرا این هم یافت و درک مستقیم است و یافت و درکش عین درد است؛ این درد را بخواهیم درمان بکنیم فلسفه را نفی کرده ایم و یافتِ فلسفی را رد کرده ایم. این درد دوانشدنی است و نباید تقاضا کرد که دوا شود؛ هیچ فیلسوفی چنین تقاضایی نمی کند.
#آستانه_اندیشه
✍🏻 دکتر رضا داوری اردکانی
📚 گفتگوهایی با سایه ام
📖 صفحه ۷۰- ۷۶
🆔
@astaneh_andisheh