توتکرار نمیشوی۳۷_19.mp3
زمان: حجم: 25.28M
🎧 💞 خلاصه قسمت ۳۶ سید مهدی اومد دیدن لیلیت و گفت که دوره آموزشی غواصی دیده و با کلی توضیح گفت که میخواد بره عملیات... لیلیت با دقت به محاسن خاک آلود سیدمهدی نگاه کرد و تسلیم خواسته مرد جنگیش شد... لیلیت درنهایت گفت شما عقل صبر وگریه رو به من هدیه کردین.سیدمهدی گفت: گریه برای چی؟ لیلیت گفت برای رفع دلتنگی .... سیدمهدی با خنده گفت پس شما منو به کلفتی قبول میکنین ؟ ...لیلیت: شما نه کلفتین نه نوکرین نه غلام ! شما فرمانده من باشین و همین❤️ سید مهدی باخنده گفت ترفیع درجه گرفتم ؟ ما و فرماندهی؟! لیلیت به فکر فرو رفت که راستی چطور گذشته شو بگه؟ چطور تحمل کنه دوری رو؟...مثل همیشه دستش رو به سینه چسبوند و گفت امری ندارید خواهر لیلی؟ لیلیت عاشق این کارای سیدمهدی بود ...براش دست تکون داد و دیگه اونو مال خودش میدونست .... ❤️😍❤️ عزیزان امشبم توجه تون رو به ادامه ماجرای شیرین این لیلی ومجنون جلب میکنیم 🍃💕🍃 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c