توتکرار نمیشوی64.mp3
زمان: حجم: 63.77M
🎧 توقسمت قبلی شنیدیم که توی ماشین لیلیت میترسید جاوید باش خودمونی بشه برا همین هندوانه رو ول نمیکرد... جاوید دم در با بقیه داخل نرفت و با اشاره به لیلیت عقب رفت و عروس رو تا نصفه شب چرخوند و بعداز مدتی رسیدن دم باغچه انارستان لیلیت براش جالب بود که اونجا چجور جاییه و دستش توی دست جاوید بود ولی لیلیت مانع نشد انگار به گرماش نیاز داشت ولی کمی بعد... لیلیت خیلی خجالت کشید و از فکر به سیدمهدی طفره میرفت... آخرش جاوید بهش گفت آخه چقدر لبتو فشار میدی تو مال منی آخه! وقتی رسیدند خونه اون رفت سرنماز و شروع کرد به گریه کردن، عذاب وجدان داشت برای این ازدواج و باخدا نجوا میکرد... قرص استامیوفن رو وقتی داد دست جاوید دید که دم درایستاده، اجازه گرفت بیاد تو... حالا توی این قسمت ببینیم چی میشه؟ 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c