📖
#حکایت
🔳بانوی بهشتی
فاطمه سلام الله علیها گوید :
چند روز پس از رحلت پدرم شبی او را در خواب دیدم و با دیدن وی نتوانستم خودداری کنم و صدا زدم: پدر جان خبرهای آسمان از ما قطع شد، در این حال بودم که ناگهان دیدم صفهایی از فرشتگان آمدند و در جلوی آنها دو فرشته بود که مرا با خود به آسمان بردند، و چون سرم را بلند کردم قصرها و باغهای بسیاری را مشاهده کردم، و حوریههای بسیاری را دیدم که سر از قصرها بیرون آورده و با خنده و سُرور به من خوشآمد می گفتند.
فرشتگان مزبور مرا همچنان بالا بردند تا به قصرهای بسیار زیبایی که قابل توصیف نیست رسیدیم و در آنجا نهر آبی بود بسیار زلال و گوارا و خوشبو، پرسیدم: این قصرِ کیست؟ و این نهر آب چیست؟ گفتند: این قصر مخصوص پدر تو و پیغمبران الهی است، و این نهر هم کوثر است.
در این گفتگو بودیم که چشمم به پدرم رسول خدا -صلیاللهعلیهوآله- افتاد که با جمعی نشسته بودند، و چون مرا دید در برگرفت و میان دو دیده ام را بوسید و به من فرمود: دختر محبوبم! می خواهی خانه ای را که خداوند برای تو آماده کرده ببینی ؟ و سپس قصرهای بسیار زیبایی را به من نشان داد و فرمود :
«اینها از آنِ تو و شوهر و فرزندان و دوستداران تو و آنهاست.»
سپس فرمود: دل خوش دار که تا چند روز دیگر به نزد من خواهی آمد.
فاطمه سلام الله علیها گوید: با شنیدن این سخن و دیدن آن قصرها از خوشحالی و شوقی که به من دست داده بود از خواب بیدار شدم...
📓 زندگانی حضرت فاطمه سلام الله علیها و دختران آن حضرت/ سیدهاشم رسولی محلاتی
#بهشت_پاداش_عشق_به_خاندانِ_نور
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr