آستانِ مهر
🕊 حدود سه سال پیش، مدتی هروقت از هرگوشه قم که رد میشدم؛ هر زمان که چشمم به گنبد حضرت معصومه(س) می افتاد به رسم ادب سلام میدادم؛ کار همیشگیم بود. تا اینکه چندوقتی بود که دلم ازهمه عالم و آدم گرفته بود. یه روز تو همون روزا سوار اتوبوس که شدم و بارگاه حرم پیدا بود. باخودم گفتم چه فایده؛ این همه سلام میدم، بدون جواب. بدون هیچ اتفاقی. این همه آدم تو اتوبوسن مگه همشون سلام میدن. اصلا سلام دادن یا ندادن من مگه فرقیم به حال خانوم داره. شما، بانوی بزرگواری و به سلام ماهم نیازی نداری. از این نیت و تصمیم شاید یکی دو روز میگذشت؛ یک روز، به یه مکان عمومی رفته بودم و یه گوشه نشسته بودم؛ یه پسربچه حدودا ده ساله که به نظر کمی مشکل ذهنی داشت واز سرمیزهای اونجا بروشورها رو برمیداشت، به سمتم اومد و یکی از بروشورها رو جلوم گرفت و گفت: خاله نگاه کن. حرم حضرت معصومه اس. سلام کن به حضرت معصومه(س). منم بی حوصله جواب دادم: باشه، دیدم. و خیلی توجه نکردم. دوباره با اصرار عکس حرم رو گرفت جلوی صورتم و مصمم گفت: خاله به حضرت معصومه(س) سلام کن. ببین حرمِ؛ سلام کن. دیدم دست بردار نیست. زیرلبی گفتم خب باشه، سلام حضرت معصومه(س). حالابگیر وبرو اونطرف. پسرک رفت؛ چندلحظه ای به فکر فرورفتم و از خودم پرسیدم چرا حالا که من همچین تصمیمی گرفتم این اتفاق افتاد؟! یعنی برا خانوم مهمه که من سلام کنم یعنی جواب داره؟ رفتم حرم و از بانو عذرخواهی کردم. حالا هروقت و هرزمان که چشمم به گنبد طلایی بانوی کریمه میفته به رسم ادب و بدون توقع و باتمام قلبم سلام میگم و عرض ادب میکنم. بی تردید که پرفایده خواهدبود و برکات و آثارش رو در زندگی و کار میبینیم. گاهی واضح و گاهی پنهون. به حدی جاری که شاید متوجهش نباشیم و برای دنیای ابدی هم ذخیره میشه. سلام بر یگانه دخت موسی کاظم(ع) و نجمه خاتون... 📝 آمنه فراهانی 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr