🕊 سال ۹۹ و اوج شیوع بیماری کرونا، رفت و آمدهای فامیلی تعطیل، سفرها لغو، همه دلتنگ دیدار بودند. ماهم پنج سال بود که ساکن قم شده بودیم. وشرایط کرونا غربت روزگار را برامون مضاعف کرده بود؛ چون اصالتا شمالی بودیم زندگی در آب و‌ هوای خشک و کویری قم بسیار سخت می‌گذشت. هر روز با بهانه ای، عصبانیت خود را ابراز میکردم. یک روز ماه رمضان که خیلی هوا گرم و غربت فشار آورده بود؛ به همسرم گفتم: کسی رو که نداریم و غریب هستیم، حداقل بریم دم حرم افطار کنیم دلمون باز بشه، موافقت کرد.