#قسمت۴۰
🎧
#رمان ۱۳۶۱
یادتونه که توی قسمت قبل احمد داشت دفتر خاطرات شو نگاه میکرد که دید تا اون روز خبر شهادت ۱۹۴ شهید و رسونده که اصحابی ی دفعه گفت باید برییم مهمان آوردند وقتی ک رسیدند و شهید و تحویل گرفتن احمد فهمید شهید پاهاش قطع شده و یاد امام حسین افتاد.
👈 اما بعد از یک روز ک تو راه بودن شب بود ک رسیدند به شهر شهید اما بنیاد شهید گفت باید خودشون شهید و تحویل بدهند احمد از این طرز برخورد همکارانش خیلی ناراحت شد و شهید ک مثل ی بچه تو قنداق سفید پیچیده شده بود و بغل کرد و دوتایی رفتن تو آهو نشستن و احمد تا صبح های های گریه کرد 😭😭😭و با شهید دردو دل کرد.
واما داستان بسییییار جذاب امشب........
#قسمت۴۰
🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته
💔•°🔹🌷🔹°•💔
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr