گفتم ز عطش شد به روی صفحه رها دست مضمون مرا سوز جگر کرد بنا دست تا کلک خـیالم به روی لوح روان شد از طبع برآشفته نوا خواست چرا دست؟ دست و علم و مشک سزاوار ثـنـایـند در بین مراعات نظیر است روا دست قانع نشود هیچ کس از فضل ابالفضل حاشا که کشد از کرمش باز گدا دست آزادگـی و غـیـرت و ایثـار، شهـامت دادند به وصفش همه با شور و نوا دست از روز ازل مست می عشق حسین است شـوریده‌سری ‌ام‌بنـین بهر تو زاده‌ست زنهـار اگـر خـط امـان غیر تو گـیرد از دامن پـاکـت نکـشد او ز وفا دست آوای خـروشی به صف کـربـبـلا بود شش‌ماهه بی شیر به گهـواره فتادست می‌گفت به خود شبل علی با دل خونبار باید که کـنی دِینِ مرا خـوب ادا دست دشمن همه در واهمه از هیبت چشمش تا داشت به تن ساقی با شرم و حیا دست بگرفت به دندان ز وفا مشک پر از آب دیگر چه نیاز است در این ورطه ورا دست ادامه این قصیده در فایل بعدی 👇👇 ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹