آقا مرا به لاک سیاه همان زنی که پشت دسته‌های عزا می‌رود ببخش معنای این جمله چیه دقیقا؟ خب لاک زدن توی‌ خیابون حرامه، یه عمل حرامه، یه گناهه، عذاب داره، این شعر داره میگه یا امام حسین منو به اون عمل حرامی که فلانی داره انجام میده ببخشم. یعنی چه آخه؟ مثل اینکه بگی آقا منو به چشم‌چرونی اون پسری که میاد تو هیئت ببخش. مثه اینه که بگی آقا منو به اون مزاحمتی که دم در هیئت یکی برای دختر مردم ایجاد می‌کنه ببخش. منو به اون غیبت کردن‌هایی که پای منبرم انجام میشه ببخش. گناه گناهه دیگه حالا‌ یا لاک زدن و جلوه‌گری یا متلک گفتن و آزار یا غیبت کردن و دروغ گفتن. این از معناش. حالا اثرش چیه؟ شعر این خاصیت رو داره که می‌ره میشینه رو عمق دل، شعر خیلی راحت از سدِ عقلِ آدم‌ها عبور می‌کنه و سپر تفکر آدم‌هارو کنار می‌زنه، شعر چون احساس آدمارو درگیر می‌کنه، خیلی زودتر پیغام خودش رو به شنونده می‌قبولونه. خب چهارتا جوون این جمله رو بشنون، جون و عمق دلشون چه پیغامی دریافت می‌کنه؟ اینکه لاک زدن حالا خیلیم بد نیست میشه هیئتی بود و لاک هم زد حالا یکی با آرایشم اومد تو هیئت همچین اتفاق خاصی نیفتاده که حالا منم دوبار لاک بزنم که زمین به آسمون نمیره و... آیا شاعر با خودش فکر می‌کنه داره چه پیغامی به دل آماده‌ی یه دختر نوجوون میده؟ چه مجوزی داره بهش میده با این جمله؟ نع! برای بعضی شعرا و مداحان فقط باحال بودن مهمه نه درست بودن.