شهید سیاهکالی تو منطفه بودن مادرشون زنگ میزدن اگه نشسته بودن بلند میشدن وایمیستادن اگه خوابیده بودن میشستند دوستاشون میگفتن حمید مامانت که اینجا نیس میگفتن خدا که هس همسرشون میگن ی بار از دست من ناراحت شده بود میگفت مادرتون شمارا صدا زدن شما دیر رفتید کمکشون این همه تو زندگی شهدا دیدیم این ماجرارو... ماهایی که دم از شهدا میزنیم کاش ی ذره ی ذره عمل کنیم :) مخاطب خودمم!