@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی
#تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه بیست و دوم(۱/۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️وقایع جنگ بدر
🔷پس از هجرت مسلمانان به مدینه، مشرکان در صدد بودند که نیرو جمع کرده و به آن شهر حمله کنند. برای این اقدام، به پول نیاز داشتند. به همین جهت، سرمایهگذاری مشترکی کردند؛ به این صورت که، یک کاروان مشترک درست کردند که به تجارت برود و سودش هزینه جنگ علیه مدینه شود.
🔶کاروان مشرکان که عازم شام بود، از مدینه عبور میکرد. پیامبر اسلام (ص) از طرف خداوند مأمور شد که از حرکت این کاروان جلوگیری کند. ابوسفیان، فرمانده کاروان با تدابیر خاص خود توانست آن را از مدینه عبور داده و به شام رسانَد؛ اما متوجه شد که پیامبر اسلام (ص) کاروان را شناسایی کرده است و در بازگشت از شام، در معرض خطر قرار میگیرند؛ بنابراین از مکه تقاضای کمک کرد.
🔷در مکه اختلاف پیدا شد که آیا ما برای حمایت از این کاروان بیرون برویم یا نه؟ ابولهب مخالف بود و میگفت: «بگذارید این کاروان از دست برود؛ مجدداً از راه دیگری پول و نیرو جمع میکنیم. اگر خودمان ضربه بخوریم، شیرازه به هم میریزد». در مقابل، ابوجهل پافشاری کرده و گفت: باید به کمک کاروان برویم.
🔶بالأخره قریش به طرف مدینه حرکت کردند، اما سیر قضایا به جایی انجامید که نه آنها به کاروان رسیدند و نه مسلمانان. علتش این بود که بر خلاف انتظار، موقعی که ابوسفیان از مدینه عبور کرد و به مسیر اصلی برگشت، مجدداً به مسیر فرعی رفت؛ در حالی که قریش که برای حمایت از کاروان آمده بودند، از مسیر اصلی میآمدند. پیامبر اسلام (ص) هم طبق اطلاعاتی که گرفته بود، برای رسیدن به کاروان، مسیر اصلی را طی کرد؛ در حالی که موقع رسیدن به بدر (که در مسیر اصلی قرار داشت)، خبری از کاروان نبود. البته همانجا به جای کاروان، با سپاه قریش مواجه شدند.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (
#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir