هدایت شده از عطرِظهورِمولا
2⃣1⃣ شهر غربت سرمهماندار اعلام می‌کند که هواپیما در حال کم کردن ارتفاع برای فرود در فرودگاه مدینه است. ضربان قلب به شدت شروع به تپش می‌کند، دلم می‌لرزد، گویی بیهوش شده‌ام و اولین قدم را در آسمان مدینه برداشتم. اشک در چشمانم جمع و به آرامی سرازیر می‌شود، دیگر از این لحظه گویی عنان اختیار را به دست دیگری سپرده‌اند. سلامی از دور بر پیامبر اسلام تقدیم می‌کنم و می‌گویم به عنوان مهمان بر تو ای نبی رحمت و رحمت بر عالمیان سلام...... دل در لحظه‌ای متوجه گوشه‌ی دیگر از این شهر می‌شود و چنان بی‌تاب که گویی عرش آسمان به لرزه درآمده، آری دل متوجه بقیع و امامان غریب آن شد و دیگر افسار دل پاره شد و رفت تا هم آغوش بقیع شود. مقصد ما در اولین منزل این سفر، مدینه‌ی پیامبر است. سرزمین نبوی را در اولین گام خواهم بوسید. بر مزار محمد بوسه‌ی عشق می‌زنم و بقیع را غرق در قطرات اشک خود خواهم نمود و حسین را در مدینه سلام خواهم گفت و بر مظلومیت حسن و شکوه حسنی، مظلومانه خواهم گریست، با زینب در مدینه هم ناله خواهم شد و بر وداع حسین از مدینه و شهر خاطرات تلخ و شیریم مادر، با زینب هم آوا خواهم شد. سلام بر مدینه، شهر آغوش پیامبر. سلام بر مدینه، شهر شکوفه‌های زیبای علی و زهرا. سلام بر مدینه، شهر آرزوهای بی‌پایان شیعه. سلام بر مدینه، شهر فریادهای خاموش. سلام بر مدینه، شهر بغض‌های فرو خفته‌ی زهرا ،شهر ندبه‌های فاطمه..... سلام بر مدینه شهر انتظار زهرا برای آمدن فرزندش .... ↙️↙️↙️ @atr_ir