حال که ای همسفر با تو سفر می کنم
زادره خویش را خون جگر می کنم
من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر
خیزو نگه کن ببین با که سفر می کنم
هر قدمم می زنند نام تورا می برم
هر طرفم می کشند برتو نظر می کنم
هرخطرآید به پیش بر دل و جان می خرم
در عوض از دخترت رفع خطر می کنم
گر بگذارد عدو لحظه ای آسوده ام
زخم تو را شست و شو زاشک بصر می کنم
ای پسر مادرم من نه تو را خواهرم؟
مثل تو پیش بلا سینه سپر می کنم
گفته (میثم) به خلق سوز دگر می دهد
روز جزا من به او لطف دگر می کنم
📡
@atre1o1 🇮🇷