هدایت شده از عطر1و1
یارت از لطف کبریا زنده است سالم و شادکام و پاینده است باز گردید و دید یارش باز زنده گردیده از رَه اعجاز گفت ای یار ، حال تو چون بود که دلم از ملال پُرخون بود گفت چون از تَنم روان می رفت مرغ روحم به آسمان می رفت شهریاری رسید و گفت این زن بوده مشتاق بر زیارت من از کَرم زیر لَب دعایی خواند روح من را به جسم برگرداند زن بسوی مدینه رو آورد تا نِگه بر جمال مولا کرد گفت ای قبله گاه دل حرمت تو مرا زنده کردی از کرَمت تا که باشم در این جهان زنده جانم از لطف توست شرمنده حیف از این جسم پاک کز بیداد خصم آزارها به او میداد او که خود آفتاب قافله بود دست و پایش میان سلسله بود عرق از روی لاله گون می ریخت دائم از ساق پاش خون می ریخت ذکر حق را به تاب و تب می خواند در خرابه نماز شب می خواند دست قرآن کجا ،طناب کجا ؟ او کجا مجلس شراب کجا ؟ بر سر آن امام جن و بشر شامیان ریختند خاکستر اشک چشم امام را دیدند همگی کف زدند و خندیدند سوخت زین شعله هستی عالم لب فرو بند از این سخن ((میثم)) حاج غلامرضا سازگار 📡 @atre1o1 🇮🇷