برق دارد فضای خانه را ازشیشه های نورگیر روشن می کند و رعد با صدای سهمگینش در و پنجره ها را می لرزاند و باران در حال بارش و من دارم دعـاهـایم را مرور می کنم، آخر گفته اند دعا هنگام بارش باران مستجاب می شود و من عاشق اجابتم . هنوز مزهٔ اجابت آن دعـای دوران دبیرستانم در کامم مزه می کند و صد حیف که بعد از آن دیگر آن طور حس خوبی بهم دست نداده است !
امشب خواستم با خدا شوخی کنم به او گفتم :
دعاهایم خیلی تکراری و بسیاریشان حسابی کهنه شده اند بردارشان و بریزشان جایی...
مگر نمی دانی من به قصد اجابت دعـا می کنم و در این باب خیلی چانه می زنم ، نشسته ، خوابیده ، درحال قدم زدن ، صبح وشب وغروب
الله اکبر تمام وقت...
اهل دعایم و به رسم گدایان در آرزوی دهش صاحب کرامتم...به شعر حافظ هم کاری ندارم
که گفته :
حافظ وظیفهٔ تو دعاگفتن است وبس
در بند آن مباش کـه نشـنید یـا شـنید
حقیقتش من زیر باران شب جمعه برای خودم این طور گفته ام :
حامد به قید اجابت نشسته ای به دعـا
در بند اینی کـه کل عرایضت شـود روا
چه کنم اجابت شـیرین است و من هم ، شیرینی را دوست دارم .
یا حق پنجشنبه شب ۲۴ /۹/ ۱۴٠۱ ح.ا.م
─┅═༅࿇💝࿇༅═┅─
@atre_dousti