هدایت شده از عطر1و1
🍃💚﷽💚🍃 🌼 تلنگر ✍مغازه‌دار‌ محل، هر روز، صبح زود ماشین سمندش را در پیاده رو پارک می کند، مردم مجبورند از گوشه خیابان رد شوند. سوپرمارکتی، نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده، راه برای رفت و آمد سخت است. کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل می کند، یا به ناهار و نماز می رود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک می کند. بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لوله‌ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب می زند در حالی که پولش را پیشتر گرفته است. کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره می زند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد! استاد دانشگاه، هر جلسه بیست دقیقه دیر میاد و قبل از اتمام ساعت، کلاس را تمام می کند جالب‌تر اینکه مقالات پژوهشی دانشجویان را به نام خودش چاپ می کند. دانشجو پول می دهد، تحقیق و پایان نامه را کپی شده می خرد و تحویل دانشگاه می دهد تا صاحب مدرک شود. پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمی‌کند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس می دهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود. همه اینها شب وقتی به خانه می آیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن می گویند و در اینستاگرام پست‌های روشنفکری را لایک می کنند. همه هم در ستایش از نظم و قانونمداری در اروپا و آمریکا یک خاطره دارند اما وقتی نوبت خودشان می رسد، آن می کنند که می خواهند. جامعه با من و تو، ما می شود، قبل از دیگران به خودمان برسیم. 📡 @atre1o1 🇮🇷