🌱 دیشب علی اکبر وفاطمه رو برای اعتکاف بدرقه میکردم🥹 حس مامانایی رو داشتم که داشت پسرش و می‌فرسته سربازی🥲 انگار همین چند روز پیش بود به دنیا اومدن😅چقدر زود گذشت😅 ولی جدای از شوخی ، می‌خوام یه تجربه از خودم براتون بگم . بچه های من مخصوصا زینب من خیلی پر جنب و جوش بود ... 🫣 دوستان و آشناها یادشونه ☺️ (طوری که وقتی جایی میرفتم میگفتن وای زلزله اومد..😒 پوست ما رو کند تا بزرگ شد .....☺️) اما بچه ها بعد چند سال به آرامش خیلی خوبی میرسن و حرف شنوی شون از پدر و مادر خیلی خوب میشه . و الان خداروشکر میکنم تموم اون سالها سعی کردیم صبوری کنیم و مناسب سن و سالشون باهاشون رفتار کنیم . و بدونیم بچه ها خیلی زود بزرگ میشن گاهی دلمون برای یه لحظه کودکیشون پرمیکشه🥺 ....... .