آوای ماندگار
✅قسمت پانزدهم #کوفه روز بعد قرار شد بریم کوفه صبح بعد صبحانه دو تا ون اجاره کردیم و حرکت کردیم راه
✅قسمت شانزدهم در راه مسجد حنانه راه افتادیم خروجی کوفه وسایل نقلیه برای انتقال زائرین صف بسته بود و مخصوصا موتور سیکلت هایی که پشتشان اتاقکی وصل کرده بودند و مسافرین رو سوار میکردند و جالبتر اینکه مسافرین وقتی سوار میشدند و وسیله نقلیه راه می افتاد جوری مسافرا قیافه می گرفتند که انگار شاسی بلند سوار شده اند بابا یه موتور فکستنی که این کلاس گذاشتن رو نداره پیاده مسیری رو رفتیم هوا چندان گرم نبود و درختان خرمای کنار جاده زیبایی خاصی به مسیر میداد از کوچه ای عبور کردیم که درب خانه باز بود و از زائرین پذیرایی میکرد شربت خنک🥃 دل را جلا می داد خستگی از بدن خسته مسافرین می زدود. در همین منزل صاحبخانه حمام خود را هم در اختیار مسافرین گذاشته بود برای دوستان پیشنهاد دادند تا دوشی بگیرند و این باعث شد کاروان ما برای مدتی اطراق کند مدتی استراحت کردیم و دوستان دوشی دوشی🚿 گرفتند و راه افتادیم ادامه دارد...