"چمدان بسته دل" از هر چه خودش دل بِکَنَد
تا نبودش بِرود ریشهی مشکل بکند
صبح برخاسته ابری شده بیصبری دل
باورش این شده که رَدِّ اراذل بکند
لعنتی در سرش افتاده به پایان برسد
عقل دیوانه بیاورده که حاصل بکند
اشک، نامردشده، فاجعه پیش آمده است
پا نهاده دل
#بیتاب ؛ که از گِل بکند
لَم اَکُن ادریَ اَنتی، شده تصمیم دلش
خودکشی کرده که از تخت وفا دل بکند
#کبری_رحمتی(بیتاب)