۱. پیش از شما، مصائب کربلا را شنیده بودیم و از آنها در ذهن خویش، تصاویر تلخ می‌آفریدیم، اما شما گوشه‌ای از آنچه که تاریخ کربلا به خود دیده بود را در برابر چشم‌های مبهوت ما نمایان کردید. شما کربلا را به اکنون آوردید و ما را به شهود حقیقت سرخ فراخواندید. اگر مشاهده‌ی مصائب شما، این‌چنین آتش حزن و بی‌قراری به دل‌وجان‌مان افکند، پس در کربلا چه گذشته است؟! ۲. دریافتیم که به‌راستی، همه‌ی زمین‌ها، کربلاست و همه‌ی زمان‌ها، عاشورا. و بیش از همه، این تاریخ قدسی انقلاب است که می‌تواند حقایق ملکوتی کربلا را در عالم و آدم خویش، تجسم ببخشد. این انقلاب، نه‌فقط در امتداد کربلاست، بلکه تجلی آن در تاریخ کنونی‌ست. این انقلاب در متن صیرورت قدسی‌اش، مهاجران مشتاقی همچون آرمان و روح‌الله را به قافله‌‌ی خونین کربلا ملحق می‌کند. ۳. تقدیر این بود که پاره‌ای از تاریخ کربلایی سال شصت‌ویک هجری، قرن‌ها پس از آن و در خیابان‌های شلوغی که سرشار از غربت و تنهایی‌تان بود، تکرار شود؛ بی‌پروا و خون‌بار. ما دیدیم که درندگان یزیدی، بر پیکرتان زخم نشاندند و سنگ افکندند و پا کوفتند. ما دیدیم که در هجوم گله‌ی ناکسان، محاصره شدید و ذره‌ذره، طعم درد را چشیدید تا جان سپردید. آری، این بار روضه را نشنیدیم بلکه دیدیم. السلام علیک یا أباعبدالله‌الحسین. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi