✅ جایگاه محکم و متشابه در معارف دینی:
نظام حاکم بر عوالم ماقبل الدنیا،مابعد الدنیا و ذات و صفات و افعال الهی،فرشتگان،شیاطین،قضا و قدر،برزخ و قیامت...با نظام حاکم بر دنیا متفاوت است و بشر مأنوس با عالم دنیا و ماده هیچ تصوری از حقایق ماورای ماده ندارد پس اگر بحث از حقایق ماورایی را تعطیل کنیم باب معارف به روی بشر بسته می شود و اگر بخواهیم حقیقت آنرا بیان کنیم امکانپذیر نیست تنها راه ممکن استفاده از روش تشبیه و تنزیه(محکم و متشابه)است البته تشبیهات متعدد تا وجه شبه و روح معنا منتقل شود.[واحد لا بالعدد،شیء لا کالاشیاء،له علم لا کعلومنا،لیس کمثله شیء،شیء بحقیقةالشیئیة...]پس باید الفاظ قرآنی درباره حقایق ماورای ماده را به صورت کنایی و تشبیهی و حضوری و غیرمادی معنا کنیم نه حقیقی مادی حصولی.
پس معاد قرآن تشبیهی است نه تحقیقی،اصل معاد به صورت مادی که محسوس و مأنوس بشر است بیان شده تا در تربیت انسان تأثیرگذار باشد و حقیقت معاد بیان نشده مگر در حد تنزیه و محکم گویی های قرآنی،معاد در قرآن کاملا مادی تصویر شده ولی با توجه به محکمات می فهمیم مادی نیست پس برداشت مادی از معاد توسط مخالفان فلسفه صحیح است اگر فقط آیات متشابه معاد را ملاحظه کنیم ولی توجه به این مطلب که تصویر مادی از معاد در قرآن تشبیه است نه تحقیق،موجب می شود حرف نهایی فیلسوفان درباره حقیقت غیرمادی معاد را بپذیریم )(انا معاشر الانبیا نکلم الناس علی قدر عقولهم)
✅ مبنای لغت شناسی علامه در المیزان کنایی و غرض محور است یعنی بر مبنای اعتباریات است که از طریق تشبیهات متعدد انتقال به روح معنا و وجه شبه پیدا می کند و آن روح معنا معنای اصلی کلمه است که از آن تعبیر به معنای کنایی می کنیم مثال واضح آن عرش و کرسی و ید است)
✅ آیات و روایات مربوط به خلقت انسان قبل الدنیا تشبیهات گوناگون است(آیه خلافت،ذر،عرض امانت،روایات عقل و جهل..)
✅ آیا امر به سجده شیطان بر انسان امر تکوینی است یا امر تشریعی؟(جواب: هیچکدام،یک حقیقت و ارتباط سه گانه تکوینی است که به لسان تشبیه در قالب تشریع بیان شده،از باب تشبیه عالم امر به عالم خلق،تشبیه عالم حقیقت به اعتبار، تشبیه ملکوت به ملک،تشبیه عالم حضور به حصول،تشبیه قضا و حتمیت به قدر و غیر حتمیت،تشبیه دفعیات به تدریجیات،تشبیه وحدت به کثرت،تشبیه مجرد به مادی،تشبیه غیب به شهادت،تشبیه معقول به محسوس، تشبیه نامحدود به محدود،لذا با تعابیر دنیایی ثمّ، اذا، اذ، ماضی، مضارع، امر، نهی.. بیان شده)
✅ روایات حقیقت عقل و جهل اصول کافی متشابه است و عبارت دیگری از همان آیات خلقت انسان و شیطان و ملائکه است.
✅ تشریع و شریعت بازسازی حقیقت است.(شریعت و حقیقت)
اذکار و ادعیه بازسازی عالم ذر است
اعداد در اذکار مقدمه باور به حقیقت است و جنبه منظم کردن سالک برای توجه به حقیقت دارد و مصلحت نفس الامری ندارد لذا کم و زیاد شدن عدد اذکار در مقام عمل مادامی که نظم عبادی را مختل نکند اشکال ندارد ولی در عین حال عبادات و اعداد اذکار توقیفی است و غیر قابل تغییر تا حکمت جعل و تشریع آن از بین نرود، شببه بحث قبله که حکمت تشریع قبله توجه دادن روح و قلب به حقیقت همه جایی خداست [اینما تولّوا فثمّ وجه الله،هو معکم اینما کنتم] ولی اگر این توجه قلبی در یک قالب مادی مشخص[توجه جسمانی به سمت قبله] مجسم نشود تثبیت نمی شود پس باید قالب تشریع را ثابت حفظ کنیم و در آن دخل و تصرف نکنیم. پس در خود عبادات[جزییات، شرایط، اعداد..] مصلحت نفس الامری نداریم بلکه یک مصلحت نفس الامری حقیقی واحد در حقیقت ماورایی نهفته است و این عبادت و تشریع مقدمه باور و یقین به آن حقیقت و وصول به آن است.[فاقم وجهک للدین فطرت الله... ذلک الدین القیّم،بلی من اسلم وجهه لله،لله المشرق و المغرب اینما تولوا فثمّ وجه الله،، اقم الصلاة لذکری، ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر،القَصدُ إلَى اللّه تعالى بالقُلوبِ أبلَغُ مِن إتعابِ الجَوارحِ بالأعمالِ]
✅ گفتمان آیات و روایات، تربیتی،انگیزشی،عملی و حضوری است و متناسب با فضای حضوری عالم ذر است(نه علمی حصولی نظامند مرزبندی شده) چون حکمت نزول آیات و روایات تذکر و توجه به فطرت و عالم ذر است و بنابر یادآوری و بازسازی آن عالم است لذا فضای گفتگو و مخاطبه حضوری دارد و سرشار از التفات و تغییر دیالوگ.
✅زیارت نامه های اهلبیت(علبهم السلام)هم تماما بازسازی فضای حضور و شهود عالم ذر و الست ازلی است. اگر در عالم ذر صحبت از (اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا-سوره اعراف، آیه 172-) است در زیارت نامه ها و نماز ها هم صحبت از (اشهد ان لا اله الا الله،اشهد انّ محمدا رسول الله، اشهد انّ علیا ولی الله)در اذان و اقامه و تشهد و متن زیارات است. نگاهی جامع به متن زیارت جامعه کبیره، دعای کمیل،توسل، مناجات شعبانیه، دعای عرفه، دعای ندبه،خطبه 222 نهج البلاغه... گویای این مطلب است.