بابا داشت روزنامه ميخوند، بچه گفت: + بابا بيا بازى بابا كه حوصله بازى نداشت، يك تكه از روزنامه رو كه نقشه دنيا بود رو تيكه تيكه كرد و گفت: - فرض كن اين پازله، درستش كن! چند دقيقه بعد درستش كرد بابا با تعجّب پرسيد: - تو كه نقشه دنيارو بلد نيستى، چطور درستش كردى؟ + آدماى پشت روزنامه رو درست كردم. دنيا خودش درست شد...! + آدماى دنيا كه درست بشن، دنيا هم درست میشه @chadoriya🍃❤️